مولف:
کاتلین کنت (kathleen kent)
مترجم:
آرش هوشنگی فر
چکیده:
هنوز زانو زده بود، چشمهایش به من نزدیک بودندو قدرت نگاهش باعث شد راه گلویم بسته شود. با یک هیجان ناگهانی گفت:
« من حاضرم کل زمین را جا به جا کنم تا مادرت را نجات بدهم می شنوی، سارا؟ حاضرم دیوارهای زندان او را بشکافم و او را به سرزمین های وحشی ایالت دیگری ببرم،
اما این چیزی نیست که خودش می خواهد. خودش را به جلوی قاضی ها می اندازه ، چون اعتقاد داره که بی گناهی اش از بین همه دروغ ها و فریب ها آشکار می شه.»
صورتش را چرخاند و نگاهش از روی خط افق گذشت. بعد بالحن ملایمی ، مانند آن که با باد صحبت می کند،گفت :« قدرتش باعث فروتنی من می شه.»